شمبه فاینال دارم:(
دست نوشته های یخی
به نام نامی که جز نام او نامی نیست...
شمبه فاینال دارم:(

سلام عشلیا

خوفین؟!

پصت سابطم رو تعویض نمودم

من ک هنگولیدم

از بس دم عیدی واسمون امتحن میذارن

این هفته 4شمبه مدرسه خالی بود

زیرا همه فاینال داشتن نیومدن

اخویاتمون رو هم جیم زدیم فاینال خوندیم

حدیث هم پوست کتاب فارسیشو گذاشته رو کتاب زبونش ک معلوم نشه داره زبون میخونه

سر کلاس زبان E

معلممون پرسید : سرگروه ها از گروه هاشون پرسیدن؟!

همه : ن

من: ایهیم

گف : زک! پاشو خلاصه ی ریدینگو بگو

من:

اوخه تا حالا لای این ریدینگه رو هم باز نکرده بودم

و در جریان نبودم کلن

زیرا همیشه سر زنگ این جیم میشدیم با بکس میرفتیم مدرسه گردی

از ترم دوم تا حالا اولین باری بود ک میدیدمش

خلاصه ضایع شدم و نشستم

بعد گف: مرض! از این ب بعد تو سرگروه میشی

بیا! اینم آخر عاقبت هوای بکسو داشتن

دوشمبه هم دانش آموز میوریه

دبیر دینیمون گف ک 4ساعتشو من سرجاش واسم

بچه ها ذوقیدن

بعد رفتم پیش عمه

گف ک تورو گذاشتم جای خانوم نور محمدی

از صب تا ظهر

بابا سر من دعوا نگیرین

بلاخره رفتم ب دبیر دینیمون گفیدم

و اونم گف یکیو بذار جات

منتها باس ج اندیشه و تحقیق + سوالای متن + متن درسو بدی بش ک ب جات بگه

خو چ فرقی کرد الون!؟؟!؟!

با هر مکافاتی بود ما شدیم معاون اجرایی

دندون پیزشکی هم رفتیدم

2تا از دندونامو پر پر کرد!!

6 کیلو لاغریمو هم کردم 8 کیلو

امروز قراره با پونه و مهرسا و فرمهر و..... بریم اجرای تئاتر عارفه

بیچاره عارفه بهم 13بار گف بیا

نیم ساعت آخر مدیر اومده میگه: واسه شمبه جشن آماده کن

رفتم کادو گرفتم واسه امور تربیتی

ی جا شمعیه ک گل قلمز داره

کن جشن ب پای بکس شوراس

(طبق معمول)

5شمبه هم تفلد داشتیم:

من کیک نخوردم ب دلیل رژیم

ناخون مصنوعی گذاشته بودم

بعد هویژوری داشتم اس هم میدادم!!

حدیث میگه: ناخون مصنوعیت تو دوازدهم

اوخ تو دوهازدهم گیر کرد زخم دوازدهه گرفتم

(دوازدهه : 25 سانت اول روده!)

حالا خانوم واسه من تیریپ مردن گرفته

درون تفلد بودیم

داشتم آب میریختم واسه خودم ک بنوشم

دستام میلرزید

نصف آب خالی شد رو میز

راسی!

چ حالی میده لحظه ی تحویل سال همون موقعی باشه ک عروس خانوم بله رو میگه

تقویم امسال پرس:

ن؟!؟!؟؟!

ی پوستر جدید گرفتم

سوختم!!!5 تومــــــــــــــــــن

، بایاله؟؟؟ :

 

اهم!!!

13 فروردین تفلد شیثی جونمه

بکس رو دعوتیدم کافی شاپ

هر کی دوس داش بیادبدون شوخی

و

16 فروردین و دیدار پرسپولیسی ها

دارن میان رشت با داماش بازی دارن جام حذفی

بارسا نیس رئالو برده!! رفتم شالشو گرفتم روحیه بدم!

امتحان جغد داشتیم

یکی از بکس کتابش زیر میزش بود

اصن باز نکردا

معلممون اومد ورقشو جر داد

این چن روز هم هوا 13درجه زیر صفر بود

اینم عسک یکی از عجقام با زن و بچش:

و باروووووووووووووووووون

عکس هفته:

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت

که تورو فقط و فقط واسه خودش بخواد

که وقتی تو اوج تنهایی هستی

با چشماش بهت بگه:

هستم تا ته تهش..................





نظرات شما عزیزان:

مریم
ساعت18:11---21 اسفند 1391
گـــاهی پـــــــروانه ها هم

اشتباه عاشــــــــــق میشوند.....

بجای

شـــــــــــــــــــــــــــ ــ​ــــــــمع

گرد چراغهای بی احساس خیابانها میگردند...


مریم
ساعت19:07---20 اسفند 1391
هی زکیه...
لینکم کن منم لینکت کردما!!!


یکتا
ساعت21:06---19 اسفند 1391
سلام عزیزم. خوبی؟
مثلا شما شوراییدها...! یه بیانیه بدین دمه عیدی اینقدر مغز ماهارو تکون تکون ندن!
با پونه ی ما رفتی تئاتر؟
مگه معلوم شده میزبان داماشه؟! اگه بیان که من اولین نفر اونجا وایسادم فکر کن شوهرام بیان من نرم استقبال
+ حالا چرا منو از بقیه ی سال سوما جدا کردی؟! تو ک با پونه و مائده و یاسی اینا صمیمی تری اونارو باید جدا مینوشتی!
از بچ پست ثابت به جز خودمون اینارو میشناسم:
1-سوگل که خیلی نمکیه!
2- حدیث که رفیق فابریک خودمونه!!
3-فریما که ماشاالله آتیش پارست! هم سرویسیمون بوده.


سوگند
ساعت14:57---19 اسفند 1391
کوفتت شه 8 کیلو لاغیدی منم میخوام از این 8 کیلو هااا
برو وبم آپیدم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده توسط زکـیـــــــــــــــــه جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, (14:7) |